کد خبر: ۳۶۰۰
۲۴ مهر ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

سیدرضا مؤید چشم و چراغ محله فاطمیه بود

مرحوم مؤید هر سال در دهه فاطمیه مجلس بزرگ و باشکوهی را با مشارکت برخی از همسایه ها برپا می کرد. مراسم عمومی بود.

هشتاد سال پیش در ته پل محله مشهد به دنیا آمد و بعدها یکی از شاعران برتر اهل بیت (ع) شد. خانواده به واسطه ارادتی که به امام رضا(ع) داشتند نام رضا را برایش انتخاب کردند. مرحوم سید رضا مؤید خراسانی در خانواده ای مذهبی بزرگ شد.

عشق به اهل بیت (ع) به ویژه حضرت زهرا(س) و سیدالشهدا(ع) حسی بود که او از خانواده اش به ارث برد و باعث شد از همان کودکی از هیچ مجلسی که برای خاندان پیامبر(ص) برگزار می شد نگذرد. 

از دوران نوجوانی با بهره بردن از طبع لطیف و ذوق هنری اش آثار ادبی فاخری سرود تا آنجا که خیلی زود نام او در میان دیگر شاعران پیشتاز خراسانی مطرح شد. سید رضا استعداد و ذوقش را برای مدح اهل بیت(ع) گذاشت و سروده هایش بین مداحان بنام مشهد و کشور خوانده می شد.

سید ساکن محله فاطمیه بود و سوگ رفتن او قلب همه مردم مشهد به ویژه جامعه اهل ادب و هیئت های مذهبی را به درد آورد، بیش از همه، اهالی آن محله را که عادت داشتند هرسال ده  شب دهه فاطمیه میهمان خانه سید رضا باشند.

 

خرج هنر برای اهل بیت (ع)

مرحوم سید رضا مؤید خراسانی در نوجوانی به جای بازی با هم سن وسال های خود ترجیح می داد وقتش را در کتابخانه آستان قدس بگذراند و به مطالعه کتاب های شاعرانی همچون حافظ، فردوسی، انوری خاقانی و ... .

آقا سید رضاعلاقه خاصی به حافظ داشت اما بدون وامداری از شاعران دیگر، نخستین شعرش را در دوازده سالگی به سبک حماسی سرود. در بیست وپنج سالگی تصمیم گرفت استعداد و هنرش را در راه اهل بیت (ع) خرج کند. از همین رو شروع به سرودن اشعار آیینی کرد، سروده هایی که خیلی زود مورد توجه اهل ادب و مداحان قرار گرفت.

در میان اشعار او ابیاتی مثل «مهر تو را به عالم امکان نمی دهم/ این گنج پربهاست من ارزان نمى‏ دهم» یا «سرمایه محبت زهراست دین من/ من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم» سر زبان ها نشست.

ده ها سال است که اشعار مؤید از زبان مداحان اهل بیت(ع) خوانده می شود و خود آقاسید سال ها به آموزش مداحی مشغول بوده است. شاید از همین رو بود که در همان ابتدای گفت وگوی خود با مرکز اسناد آستان قدس ترجیح داده است به عنوان استاد و پیرغلام اهل بیت (ع) به شاعران و مداحان امروز و آینده توصیه هایی کند: «برادرانی که افتخار خدمت و سرودن شعر در وصف اهل بیت پیامبر(ص) را دارند باید توجه داشته باشند گفتار و عمل آن ها یکی باشد. ائمه ما خود مرد عمل بودند. 

ما هم که شاعر و مداح آن ها هستیم باید کردار و گفتارمان یکی باشد. مردم روی گفتار مداحان و شاعران اهل بیت (ع) حساب می کنند. حال اگر خدای نکرده یک نفر برخلاف آن چیزی که گفته است عمل کند، آن وقت است که تأثیر بدی بر مردم خواهد داشت.

به ویژه افرادی که به تازگی یا اولین بار به این جلسات می آیند، سروده های شاعران و مداحی مداحان در حال این افراد تحولی ایجاد می کند اما اگر آن ها یک بار کاری خلاف گفته ها ببینند، از آن ها جدا می شوند و دیگر به جلسات نمی روند.»

 

سیدرضا مؤید چشم و چراغ محله فاطمیه بود

 

خاطرات برادری

آقا سید مرتضی برادر کوچک آقاسید رضا مؤید است که سال های پیش، برادر دیگرش آقا سید قاسم را از دست داده و حالا سوگوار سید رضا است. برای بسیاری از آشنایان و دوستان مرحوم مؤید، دیدن آقا سید مرتضی که شباهت بسیاری در عمل و رفتار با سید رضا دارد یادآور دیدارها وگفت وگوهایشان با این شاعر آیینی است.

سید مرتضی بسیاری از غزل های برادر را در خاطر نگه داشته و ورد زبانش شده است، اشعاری که بر مذاق هر شنونده ای خوش می آید. سید مرتضی یاد روزگار کودکی شان در ته پل محله می افتد و تعریف می کند: یادش بخیر خانه ما مجاور با حمام حاج نوروز بود. حالا چیزی از آن باقی نمانده است. رضا را در خانواده امیرآقا خطاب می کردند اما در محله و بین هیئت های مذهبی، اهالی شعر، بازاریان و ... به سید رضا معروف بود. 

خوب به خاطر دارم آقا رضا از همان دوران کودکی علاقه خاصی به ادبیات و مطالعه شعر به ویژه اشعار حماسی داشت. تا جایی که به خاطرم مانده است اشعار شاعران نامی همچون حافظ و فردوسی را مطالعه می کرد. شاید به همین علت بود که اولین اشعاری که سرود حماسی بودند. شعری را که برای کوه بیستون گفت هیچ وقت فراموش نمی کنم: ز کوه بیستون پیوسته این فریاد می آید/ که بسیارند شیرین لیک فرهادی نمی بینم. 

خیلی خاطره ها برای سید مرتضی زنده می شود که دوست دارد تعریفشان کند اما فرصتی نیست و به همین اندازه بسنده می کند:  بود که سید قاسم، برادر مرحوم دیگرم، به آقا رضا پیشنهاد داد اشعار آیینی را امتحان کند. این پیشنهاد برادرانه با استقبال سید رضا همراه شد. از آن پس، برادرم به سرودن اشعار آیینی پرداخت.

در ایام پیروزی انقلاب، جنگ تحمیلی و مراسم تشییع پیکر شهدای دفاع مقدس هم غزل های اثرگذار بسیاری سرود، اشعاری که بر دل همه به ویژه خانواده معظم شهدا می نشست.

 

تواضعش به دل می نشست

آقا سید رضا تلاش زیادی برای آموزش و تربیت جوانان از طریق جذب آن ها به هیئت های مذهبی داشت. راهنما و استادشان بود. حالا آنان با درگذشت استاد داغ دار و سوگوار شده اند. رئیس شورای هیئت های مذهبی مشهد یکی از همین جوانان نسل گذشته است که می گوید: پدر من و مرحوم مؤید رفاقتی قدیمی با هم داشتند. هم دوست و همسایه بودند و هم، هم سنگر. در یک محله سکونت داشتند. بارها با یکدیگر به جبهه رفتند. رفاقت عجیبی داشتند. 

خاطرم هست پدرم در بستر بیماری بود. سید رضا خودش هم کسالت داشت. به هر طریق و زحمتی که بود، یک بار در هفته برای عیادت به خانه ما سر می زد. در همین رابطه ‌های صمیمی بود که من هم با سید آشنا شدم و این رابطه۴۵  سال ادامه داشت.

علی آقا قارونی از تواضع و اخلاص مرحوم مؤید تعریف می کند و می گوید: تواضعش به دل می نشست و در اشعارش هم نمود داشت. به همین علت، وقتی در مجالس سوگواری اهل بیت (ع) قرائت می شد فضا را تغییر می داد. البته علاوه بر اشعار مذهبی، سید سروده های فاخری درباره انقلاب، جنگ و شهدای دفاع مقدس هم دارد.

مثالش همان شعری است که برای در پاسخ به جسارت سلمان رشدی ملعون به اسلام سرود. با اینکه بچه بودم اما این شعر برای من بسیار انگیزه بخش بود یا اشعاری که مراسم تشییع پیکر شهدای دفاع مقدس در مشهد می سرود.

 

در بیماری هم مراسم اهل بیت (ع) را ترک نکرد

هادی آقا نوری یکی دیگر از دوستان قدیمی مرحوم و از اعضای هیئت مذهبی علی اصغری‌های نوغان است. می‌گوید: از اولین بار که ۵۱ سال پیش دوشنبه شب در هیئت مذهبی علی اصغری‌های نوغان توفیق دیدن و هم صحبتی با او را پیدا کردم تا آخرین بار که در بستر بیماری او را دیدم همه محبت و عشق بود. این را بدون هیچ مبالغه‌ای می‌گویم.

هرگز و به هیچ عنوان امکان نداشت سید با کسی حتی یک کودک رفتاری به دور از محبت داشته باشد یا خدای نکرده بخواهد به احدی توهین کند.  

نکته قابل توجه دیگر او خاضعانه بودنش بود به طوری که هرجا می‌دید روضه اهل بیت (ع) پیامبر (ص) برپا شده است در آن شرکت می‌کرد. برایش تفاوتی نداشت مجلس در منزل مسکونی باشد یا یک مرکز مذهبی. حتی اگر فرصتی بود، بدون هیچ چشمداشتی مدیحه سرایی می‌کرد.

در واقع، شخصیتی که او داشت طوری بود که همه را جذب هیئت و دستگاه امام حسین (ع) می‌کرد به طوری که می‌توانم به جرئت بگویم او صد‌ها مداح را تربیت کرده و زمینه ساز حضور ثابت هزاران نفر در جلسات مذهبی سیدالشهدا (ع) شده است.

هادی آقا هم مثل خیلی‌های دیگر می‌گوید: سید هیچ وقت از مجالس اهل بیت (ع) کناره نگرفت، حتی در روز‌های بیماری و کسالت. سید در اوقات بیماری هم کم نمی‌گذاشت. در همین عاشورای گذشته، دیدم او با صندلی چرخ دار در مراسم شرکت کرده است. وقتی هم که حدود دو هفته در بیمارستان بود، همه برای سلامتی اش نماز خواندند و دعا کردند، اما خدا نخواست که بماند.


 

شعری که میان مجلس سرود

گشاده رویی، رفتار خاضعانه و ارتباط صمیمی و دوستانه ای که سید با مردم داشت باعث جذب دیگران به او می شد و معمولا ختم به رفاقت صمیمی و عمیق. به همین علت، مرحوم مؤید دوستان فراوانی داشت.

خیلی ها وظیفه خود دانستند با طی مسافت های نزدیک و طولانی در تشییع پیکر و مجالس یادبود پیرغلام سیدالشهدا(ع) شرکت کنند. محمود شریعتی از همسایه های قدیمی سید رضاست. تعریف می کند: هردوی ما در یک محله بزرگ شدیم اما آشنایی ما برمی گردد به هیئت عشاق الحسین(ع). 

ارادتی که سید به خاندان پیامبر(ص) داشت و رفتارش با دیگران باعث شده بود بسیاری همچون من به این باور برسیم که شعرهایش به او الهام می شوند و به همین علت است که دل نشین و اثرگذارند. همچون شعری که سال ها قبل او در مجلس عزای امام حسین(ع) که در منزل مرحوم خوش چهره برگزار می شد سرود. سید همان جا و بین مراسم شروع به سرودن یک شعر کرد و پس از پایان، آن را به احمد واعظی مداح اهل بیت (ع) داد.

احمدآقا واعظی شروع به خواندن شعر کرد و به جرئت می گویم فضای مجلس به طور کامل متحول شد. هر کسی که آنجا بود دلش شکست چون سیدرضا با شعرش همه را به کوچه های مدینه برد.

حرف های محمودآقا شباهت زیادی به گفته های دیگران دارد. تقریبا با هر کسی هم کلام می شویم همین حرف ها را می شنویم: با همه مهربان بود کوچک و بزرگ هم نداشت. آقا محمود این موضوع را هم یادآور می شود که سید سال ها در محدوده بولوار طبرسی پارچه فروشی داشت و یک بازه زمانی زائران را به زیارت خانه خدا و عتبات عالیات می برد و خیلی ها به واسطه این کار با او آشنا شده بودند.

 

یک بار نشد بگوید کار من مزاحم خانواده اوست

ویژگی بارز مرحوم مؤید به نظر همسایگانش رفتار محترمانه او با اهالی و کسبه بوده است؛ برای آقا سید رضا تفاوتی نداشت کاسب پیرمردی میوه فروش است که با گاری گاهی به کوچه آن ها می آید یا تعمیرگاه خودرویی که صدای صافکاری اش بلند است. همه از سید خاطرات خوشی دارند و برایش طلب مغفرت می کنند.

حمید حمزه ای، یکی از کسبه خیابان فاطمیه، در مجاورت خانه سید تعمیرگاه دارد. او می گوید: سید مرد بی نظیری بود. یک بار نشد بگوید کار من مزاحم آسایش خانواده اش شده است یا بخواهد آهسته تر کار کنم. برعکس، هر وقت من را می دید، با خوش رویی خداقوت می گفت نکته جالب برای من این بود که او حافظه خیلی خوبی داشت. همه را به خاطر می آورد. در عید غدیر امسال وقتی همچون همیشه به همراه جمعی از همسایه ها برای عرض تبریک به خانه او رفتیم، متأسفانه متوجه شدیم چشمان سید رضا نمی بینند اما وقتی نام ما را شنید، کامل شناخت. احوال همه اعضای خانواده ام را هم پرسید.

حمید آقا می گوید: سید رضا محبوب همه اهالی فاطمیه بود. به همین علت، وقتی شنیدیم به بیمارستان رفته است، در مسجدی که گاهی مدیحه سرایی می کرد و نماز می خواند برایش دست به دعا بلند کردیم. همه دعا کردیم خداوند این نعمت را از محله ما نگیرد اما سیدرضا رفت و همه ما را داغ دار کرد.

 

بیش از یک همسایه بود

حالا محله فاطمیه که بیش از چهار دهه در آنجا سکونت داشت سوگوار عزیزی است که محبوب دل خیلی هاست و دوستش دارند. تصاویر مختلفی از آقا سید بر در و دیوار نصب است که اهالی و همسایه ها با حسرت و بغض به آن نگاه می کنند و یاد خاطراتی همچون دهه فاطمیه می افتند که سید محله میزبان آن ها بود یا خاطرات شیرین عیدی های آقا سیدرضا در روز عید غدیر.

مرحوم مؤید هر سال در دهه فاطمیه مجلس بزرگ و باشکوهی را با مشارکت برخی از همسایه ها برپا می کرد. مراسم عمومی بود و علاوه بر همسایگان دور و نزدیک دوستان اوو عاشقان اهل بیت (ع) از همه شهر مشهد حضور پیدا می کردند. علی اکبر ظهوریان یکی از همسایه هایآقا سید رضاست که هر سال با در اختیار قرار دادن حیاط خانه اش برای دیگ های نذری مشارکت می کند. 

علی آقا درباره شخصیت و جایگاه آقا سید در محله می گوید: سید رضا برای ما تنها یک همسایه نبود. او چشم و چراغ محله فاطمیه بود به طوری که من و همه همسایه ها به او نه تنها ارادت داشتیم بلکه با تمام وجود دوستدارش بودیم. در مدتی که بیمار بود، مدام جویای احوالش بودیم و هنگامی که خبر ناگوار درگذشتش را شنیدیم، همه عزادار شدیم. خود من وقتی متوجه شدم سید رضا از دنیا رفته است، به اندازه درگذشت پدر مرحومم متأثر شدم. برای هیچ کدام از ما جای خالی اش پر نمی شود.

ظهوریان می خواهد این نکته از قلم نیفتد: هرسال با فرارسیدن دهه اول فاطمیه، سید رضا همه را به مراسمش دعوت می کرد، مراسمی که بزرگ ترین اجتماع اهالی محله فاطمیه است. جمعیت آن قدر زیاد است که مجبور می شویم از فضای مسجد و حسینیه حضرت فاطمه زهرا(س) استفاده کنیم.

من توفیق داشتم دیگ های غذای نذری در حیاط خانه ‌ام باشد. سید بیشتر روزها حرم مطهر امام رضا(ع) بود اما شب ها اگر می توانست، نمازش را در مسجد می خواند و پس از آن، اگر مراسمی بود، در آن شرکت می کرد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44